دیگر امشب من هوایی گشتهام
دم به دم محوِ نگاهی گشتهام
دیگر امشب این دلِ من بیریاست
پاک و آسوده سرم گرمِ خداست
دیگر امشب نغمهام شورآفرین
بلبلان، مستِ ندایِ شاکرین
دیگر امشب در دلم شورِ خداست
کعبهی دل روشن از نورِ خداست
دیگر امشب دستِ حاجت خالی است
چشمِ دل بر لطفِ ربِ عالی است
دیگر امشب چشمهها جاری شده
چشمِ جان، آمادهی زاری شده
دیگر امشب گریهها غم میبرد
عفوِ رحمان، درد و ماتم میبَرَد
دیگر امشب بر دلم زخمی رسید
دردِ مولا بر رُخَم اخمی کشید
دیگر امشب شوقِ دیدن میرسد
شور و حالِ پَر کشیدن میرسد
دیگر امشب بر زبانم نامِ توست
کامِ من در آرزویِ جامِ توست
دیگر امشب خندههایت باصفاست
رنگِ چشمت مثلِ دامی پُر بلاست
دیگر امشب در کمینم تا پگاه
میبرم حسرت ز شوقِ یک نگاه
دیگر امشب مستِ مستم کردهای
جامِ رنگینت به دستم کردهای
دیگر امشب خندههایت دلگشا
حلقهی گیسویِ تو مشکل گشا
دیگر امشب دل غمینِ مهرِ توست
دیدهها محوِ شُکُوهِ چهرِ توست